021-88400788
09108840099

جمع هزینه خرید : 0 تومان

رفتن به سبد خرید

تاریخچه روانشناسی بالینی

تاریخچه روانشناسی بالینی

تاریخچه روانشناسی بالینی

جزئیات

تاریخچه و نحوه شکل گیری روانشناسی بالینی

20 خرداد 1397

تاریخچه روان شناسی در ایران


ریشه‌های روان‌شناسی بالینی نوین را می‌توان در جنبش‌های اصلاحی قرن نوزدهم جستجو کرد که در نهایت به بهبود مراقبت‌هایی انجامید که از بیماران روانی به عمل می‌آمد. یکی از مهمترین شخصیت‌ها در این جنبش، فیلیپ پینل(Philippe Pinel) پزشک فرانسوی بوده است. او که از ظلم و رفتارهای وحشیانه معمول در بیمارستان‌های روانی قرن نوزدهم متحیر شده بود، به ریاست تیمارستانی در "بیختر" و سپس "سالپتریر" رسید. کارهای پینل نقطه عطفی در تحول و پیشرفت روان‌پزشکی، بهداشت روانی و در نهایت روان‌شناسی بالینی محسوب می‌شد.

در سال 1838 اسکیرول(Esquirol) برای اولین بار فرق میان پسیکوز و عقب‌ماندگی هوشی را مشخص کرد. قبل از این تاریخ، همه این افراد را تحت عنوان دیوانه می‌نگریستند. تمایز بین این دو که یکی از دست رفتن گنجایش هوشی به سبب ابتلاء به بیماری روانی و دیگری عدم پیشرفت و تکامل گنجایش‌های اولیه است اهمیت بسزایی در آن زمان داشت.

اسکیرول، مشاهده کرد که درجات مختلف عقب‌ماندگی وجود دارد و به منظور پیدا کردن معیاری که به وسیله آن بتوان این‌گونه افراد را تشخیص داد، تکلم را بهترین معیار قرار داد. او مشاهده کرد هرچه شخص باهوش‌تر باشد، بهتر می‌تواند از زبان استفاده کند و بالعکس قدرت کلامی افراد به نسبت عقب‌ماندگی هوش آن‌ها ضعیف‌تر می‌گردد.

در زمان اسکیرول، عقیده اغلب دانشمندان بر این بود که افراد عقب‌مانده قادر به یادگیری نبوده و هر نوع کوشش به منظور تعلیم این افراد بی‌فایده است. تصادفا حوادثی نیز که این‌گونه افکار را تایید می‌نمود به وقوع پیوست. یکی از این وقایع این بود که پسر وحشی 12 ساله‌ای در جنگل‌های فرانسه پیدا شد. این کودک صداهایی شبیه حیوان از خود بروز می‌داد و با چهار دست و پا راه می‌رفت. پینل روان‌پزشک مشهور، او را عقب‌مانده تشخیص داد و او را غیرقابل درمان دانست. یکی از همکاران پینل به نام ایتار(Itard) معتقد بود که دلیل اصلی عقب‌ماندگی هوشی این کودک دور بودن از تمدن و نداشتن تربیت صحیح است و به همین جهت سعی کرد که او را تعلیم و تربیت نماید. این کوشش به مدت 5 سال انجامید ولی ایتار نتوانست کودک را آن قدر تعلیم دهد که قادر به محافظت از خود باشد. اهمیت واقعی کوشش ایتار در این بود که علاقه یکی از شاگردان خود به نام ادوارد سگین(Segeein) را برانگیخت تا درباره عقب‌ماندگی هوشی تحقیقاتی به عمل آورد.

در سال 1848 سگین به آمریکا رفت و مراجع صلاحیت‌دار را تحت تاثیر عقاید خود قرار داد و طولی نیانجامید که آموزشگاه‌های متعددی به منظور کمک به افراد عقب‌مانده ایجاد شد. در اواسط قرن نوزدهم فعالیت‌هایی در زمینه تکامل و وراثت انجام شد. کتاب مشهور داروین به نام "منشا انواع" که در سال 1859 منتشر شد، کمک شایانی به پیشرفت علوم بیولوژی نمود و روان‌شناسی وراثت، قسمتی از نظریات علمی داروین و اصول تکامل شد. در سال 1869 همزمان با کشفیات داروین، دانشمند بزرگ انگلیسی گالتن(Galton) مشاهدات خود را در مورد ارثی بودن بلوغ در کتابی به نام "نبوغ ارثی" منتشر نمود و در سال 1883 روش بسیار مهم تحقیق در وراثت را به وسیله دوقلوها معرفی کرد. در سال 1882 گالتن لابراتواری در لندن به منظور اندازه‌گیری و جمع‌آوری اطلاعاتی درباره مشخصات جسمی و روانی افراد تاسیس نمود. در سال 1879 اولین لابراتوار رسمی را ویلهم وونت آلمانی در دانشگاه لایپزیک تاسیس نموده و این امر سبب ایجاد علاقه علمی در بین دانشمندان آن زمان شد.[1]

رشته روان‌شناسی بالینی در میان رشته‌های روان‌شناسی محبوبیت زیادی دارد. تولد رسمی روان‌شناسی در سال 1860 با کتاب تئودور فخنر یعنی "عناصر سایکوفیزیک" و کتاب وونت در سال 1874 با کتاب "روان‌شناسی فیزیولوژیک" آغاز گردید. اولین کتاب رسمی در روان‌شناسی یعنی "اصول روان‌شناسی" توسط ویلیام جمیز در سال 1890 نگاشته شد.

اولین بار نام مقیاس روانی توسط جیمز مک‌کین کتل در سال 1892 برای سنجش توانایی‌های ذهنی به کار برده شد که امروزه واژه بسیار مرسومی می‌باشد. کتل، قدمی فراتر از گالتن در امر تست‌سازی نهاد. بدین‌معنی که تاکید زیادتری در میزان‌کردن تست‌ها نمود. همزمان در آلمان، هرگومانستربرگ آزمون‌هایی برای سنجش توانایی‌های ذهنی کودکان ساخت. وی سپس به آمریکا رفت و پایه‌گذار واقعی روان‌شناسی صنعتی و سازمانی گردید.[2]

در اوایل قرن بیستم هنگامی که آلفرد بینه، تست هوش کودکان را ساخت، علاقه جدی به تست‌های روانی در آمریکا به نحو مخصوص ظهور کرد. کمک بزرگی که بینه در این مورد نمود این بود که تست او افراد را برحسب سن تقسیم‌بندی نمود که روش کاملا عینی و علمی بود.[3]

تولد روان‌شناسی بالینی توسط لاتیز ویتمر(witmer) در سال 1896 اعلام گردید. وی در این سال در بین اعضای انجمن روان‌شناسی آمریکا چهار اصل را مطرح کرد که عبارت بودند از:

1- قبل از نوع روش درمانی، باید ارزشیابی تشخیصی بر روی افراد انجام شود.

2- برای درمان مناسب باید یک تیم با چند رشته تخصصی تشکیل شده و مشاوره با همه آنها صورت گیرد.

3- هر نوع مداخله درمانی باید براساس پژوهش و بررسی قبلی صورت گیرد.

4- قبل از اینکه برای افراد مشکلات و یا بیماری‌هایی پدید آید، باید بتوان آنها را قبل از بروز شناسایی و درمان کرد.



در سال 1904 آلفرد بینه و همکارش سیمون را وزارت آموزش و پرورش فرانسه مامور بررسی در تعلیم و تربیت کودکان عقب‌افتاده کرد. بدین منظور بینه و سیمون اولین تست هوش را در سال 1905 ساختند.

با وجود اینکه بینه روان‌شناس بالینی نبود، کار او را از بسیاری جهات اساس روان‌شناسی بالینی می‌توان خواند. تست‌های هوش گروهی در سال‌های جنگ جهانی اول به وجود آمد.

در سال 1909 استانلی هال، فروید را به آمریکا دعوت نمود. تاثیر فروید در گسترش روان‌شناسی بالینی در آمریکا بسیار زیاد بوده است. با این حال سخنان وی نتوانست روان‌شناسان آمریکایی را در پیروی از مکتب روان‌کاوی ترغیب کند.

در سال 1919 انجمن روان‌شناسان بالینی(AACP) پایه‌گذاری گردید که خود را مستقل از انجمن روان‌شناسی آمریکا مطرح نمود. اما دو سال بعد این دو انجمن به یکدیگر پیوستند و اینک انجمن روان‌شناسی بالینی یکی از زیر شاخه‌های انجمن روان‌شناسی آمریکا است.

در حدود سال ‌1920 تست‌های هوش فردی و گروهی، کلامی و غیرکلامی به نسبت قابل ملاحظه‌ای ساخته شد. اصطلاح بهره هوشی رایج شده بود و اندازه‌گیری هوش، عملی متداول محسوب می‌شد.[4]

دو واقعه مهم در دهه 20 نیز در رشد روان‌شناسی بالینی بسیار تاثیرگذار بوده است. اولی آزمون لکه‌های رورشاخ بود که در سال 1921 نوید آزمون‌های فرافکن را داد و دومی استفاده از اصول یادگیری برای جریان اضطراب توسط ماری جونز در سال ‌1924 بود.

قدم بزرگ دیگری که در پیشرفت و توسعه رشته تست‌سازی برداشته شد، مطالعات تحقیقاتی بود که آرنولد گزل در سال 1928 درباره تکامل کودکان نمود و تست‌هایی در این زمینه ساخت که اساس تست‌ها و تحقیقات بعدی درباره کودکان شد. در سال 1927 ترستون تحقیقات مهم خود را درباره فاکتور آنالیز هوش شروع نمود. از نتیجه این تحقیقات ترستون پیشنهاد کرد که هوش از تعدادی عوامل مستقل تشکیل شده که می‌توان آن را تفکیک کرد.

در سال 1939 وکسلر تستی را برای اندازه‌گیری هوش بزرگسالان طراحی کرد. این تست نه تنها بهره کافی از هوش به دست می‌داد بلکه بهره‌هایی از استعدادهای معین افراد نیز عرضه می‌داشت.

ایجاد و توسعه روان‌شناسی بالینی در ایران نیز دستخوش فراز و نشیب‌ها و چالش‌های فراوانی بوده است.

در سال 1344 برای اولین بار در دانشگاه تهران، تدریس روان‌شناسی بالینی با تمرکز بر زمینه تشخیص(روان‌شناسی تشخیصی) آغاز شد. در سال 1342 اولین مرکز روانی – پزشکی – اجتماعی که تشخیص و درمان اختلالات کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت، در انجمن ملی حمایت کودکان آغاز به فعالیت کرد. ایجاد و توسعه روان‌شناسی بالینی ایران مرهون تلاش‌های اساتید بزرگی چون دکتر سعید شاملو، دکتر محمود منصور و دکتر پریرخ دادستان است.

از سال 1381 انجمن علمی روان‌شناسی بالینی ایران توسط گروهی از متخصصین تاسیس شد.[5]

منابع :

[1] جری فیرس. ایی، ترال. تیموتی جی؛ روان‌شناسی بالینی، مهرداد فیروزبخت، تهران، رشد، 1382، چاپ اول، ص 65 ، 66.

[2] عریضی، حمیدرضا و حجة‌الله فراهانی؛ روش‌های کاربردی پژوهش در روان‌شناسی بالینی و مشاوره، تهران، دانژه، 1383، چاپ اول، ص 15 تا ‌19.

[3] شاملو، سعید؛ روان‌شناسی بالینی، تهران، چهر، ص 11 تا ‌22.

[4] روان‌شناسی بالینی.

[5] روش‌های کاربردی پژوهش در روان‌شناسی بالینی و مشاوره.
سایت پزوهه

مقاله ها مرتبط