021-88400788
09108840099

جمع هزینه خرید : 0 تومان

رفتن به سبد خرید

نقش تلاش و پشتکار در موفقیت

نقش تلاش و پشتکار در موفقیت

نقش تلاش و پشتکار در موفقیت

جزئیات

بررسی نقش تلاش و پشتکار در موفقیت در آزمون کارشناسی ارشد روانشناسی و دکتری روانشناسی

31 خرداد 1397

علل نداشتن اراده محكم
1 - كمال گرايي
كمال گرايي موجب مي شود كه بخواهيم كاري را بدون عيب و نقص انجام دهيم . لذا با مشاهده كوچكترين نقطه ضعفي از كارمان دست مي كشيم و رها مي كنيم و آنرا به حساب بي ارادگي مي گذاريم .
همچنين ما از خودمان دو نوع تصور داريم:
يك - آنچه كه در عالم واقع هستيم ( خود واقعي )‌
دو - آنچه كه به صورت ايده ال و آرماني مي خواهيم باشيم (‌خود ايده آل ) .
بيشتر افراد اين دو نوع “ خود “ را با هم خلط مي كنند و قادر به بازشناسي آن دو نيستند. افراد كمال گرا خود ايده آلي يا آرماني را بسيار بالا مي گيرند و توجه كمي به خود واقعي اشان دارند. لذا با تلاشهايشان قادر نيستند اين فاصله را پر كنند و به آرزوهايشان جامه عمل بپوشانند ‍، لذا كار را نيمه كاره تمام مي كنند و آنرا به حساب بي ارادگي و عدم پشتكار مي گذراند . اين افراد مي بايست با توجه به توانائي هاي واقعي و موجودشان ،‌ اهدافي متناسب با توانشان را انتخاب كنند كه با تلاش متعارف بتوانند به آن دست يابند.
2 - هيجان مداري به جاي عقل مداري
بيشتر افراد عادت دارند در لحظات برانگيختگي هيجاني و عاطفي مثل خشم ‍،‌ ترس ،‌ شهوت ،‌ اضطراب ،‌ غم ،‌ شادي و ... تصميم هاي افراطي بگيرند. لذا با پايان يافتن آن هيجان زودگذر ، انرژي لازم براي ادامه كار نيز از بين مي رود و فرد از ادامه كار باز مي ماند. در عوض اگر فرد تصميم گيري خود را به وقت مناسبي موكول كند كه با توجه و تمركز و به صورت مستدل و همه جانبه تصميمي را اتخاذ كند ،‌ آنگاه با توجه به نقاط ضعف و قوت تصميم خود برنامه اي عملي را، در جهت رسيدن به آن اهداف پيش بيني خواهد كرد و اين به ثبات عمل وي كمك خواهد كرد.
3 - تاثير پذيري از مشوق هاي بيروني و ضعف انگيزه (‌ دروني )
شايد تجربه كرده باشيد كه تحت تاثير يك سخنران حرفه اي يا يك كتاب به انجام كاري بر انگيخته شده ايد. ولي پس از مدتي ،‌ همه را كنار گذاشته ايد. و خود را بي اراده خوانده ايد . در حاليكه مشوق هاي بيروني وقتي مي توانند تاثير پايدار بر فرد بگذارند كه فرد انگيزه لازم و كافي را جهت انجام كاري داشته باشد. همچنين ساير شرايط فراهم باشد.
فرض كنيد فردي كه سير است (‌ انگيزه گرسنگي ندارد)‌ را با به به و چه چه به سوي يك غذاي لذيد و خوشمزه رانديم .ولي پس از خوردن چند لقمه آن را به كنار مي گذارد. در صورتيكه با برانگيختن انگيزه (‌ايجاد گرسنگي )‌ در فرد ،‌ با كمترين تشويقي فرد به سوي غذا مي رود و تا سير شدن كامل نيز، آن را مي خورد.
ما قبل از اقدام به يك فعاليت ،‌ بايد از انگيزه واقعي خود آگاه باشيم و ببينم منظور ما از آن فعاليت ، كسب چه هدفي و به چه منظوري هست.
4 - رعايت نكردن علل زير بنائي اراده براي بوجود آمدن اراده نياز به علل زير بنائي آن است چونكه اراده معلول است نه علت.
اگر اراده اتان شكست پذير است به دنبال علل آن باشيد. مثل عدم انگيزه ،‌ بي برنامگي ، اعتياد راحتي ،‌ .....
5 - قالب نخوردن در كودكي (‌ نوع تربيت كودك )در مراحل مختلف رشد كودك ، بر حسب سن او مي بايست شيوه خاصي را بكار برد ولي بسياري از والدين از آن آگاهي ندارند. كودكان در سنين حدود 7 تا 11 سال ‍، كم كم بايد ياد بگيرند كه براي رسيدن به اهدافي در آينده ،‌ بايد از لذتهايي در زمان حال چشم پوشي كنند. مثلا براي اينكه معلم سر كلاس آنها را تشويق كند يا تنبيه نكند بايد رنج مشق نوشتن و مطالعه دروس را به خود بدهند. يا براي قبولي در آخر سال تحصيلي بايد با جديت تلاش كنند. كودكان ياد مي گيرند رقابت كنند ، با همسالان تعامل داشته باشند و .... . اگر والدين براي كودكان
شبيه مدرسه ، برنامه معين و ساعات معيني به هر درس و فعاليت اختصاص دهند؛ كودكشان كم كم قالب مناسبي مي خورد.
كودك در اين سنين مانند سيمان و گچي هست كه هنوز تازه مي باشد و قابل شكل دهي هست. به راحتي و با برنامه ريزي منعطف و آرامي مي توان آنها را شكل داد و اين موجب مي شود در آينده به راحتي بتوانند اراده خود را به خواسته هايشان معطوف سازند. در غير اينصورت ، كودكي كه آموخته است ؛ هر وقت دوست داشت بخوابد ،‌ هر وقت دوست داشت بيدار شود ،‌ هر وقت دوست داشت فعاليت كند ،‌ هر وقت دوست داشت درس بخواند و ... در آينده نمي تواند طبق يك برنامه حساب شده قبلي كارهاي خود را سامان دهد .
كودك 4 الي 5 ساعت در مدرسه طبق برنامه وساعت مشخص درس مي خواند ، پس مي تواند ساعاتي را نيز طبق برنامه در خانه به فعاليت بپرد ازد. اشتباه نكنيد ؛‌ منظور از برنامه فقط زحمت درس و ... نيست بلكه برنامه مي تواند شامل بازي ،‌ ميهماني ، سينما ،‌ تفريح ،‌ گردش ،‌ تلويزيون ،‌ كامپيوتر و البته درس نيز باشد.
6 - برنامه ريزي
در مورد كودكان بايد سعي كرد به كمك خود آنها برنامه اي جامع را طرح ريزي كنيم كه ضمن پرداختن به تفريحات و خواسته هاي كودكي ، طبق يك قالب و الگوي منظم به درس و ... نيز بپردازند. اين موجب مي شود در آينده براي رسيدن به هر مقصودي به راحتي از تجارب كودكي خود استفاده كرده و با طرح يك برنامه منعطف و عمل به آنه به اهدافشان برسند.
در مورد بزرگسالان كيفت و كميت برنامه ريزي مهم است. نبايد تصميم هاي آني و بدون مقدمه و فكر گرفته شود.
7 - توجه به توانائي خود و قدرت محيط
هر انساني كه به دنيا مي آيد ،‌ ظرفيت خاصي دارد. كودكي كه فاقد چشم مي باشد مسلما ، در آينده اراده كردن جهت ديدن ،‌ براي او مشكل است.
همينطور كودك عقب مانده نيز نمي تواند به راحتي جاي اديسون را بگيرد.
بايد توجه داشته باشيم كه همواره ما ، خودمان را با خودمان مقايسه كنيم ،‌ نه ديگران . چون ما از نظر سرمايه جسمي و توان بدني و ساير زمينه هاي رواني ،‌عاطفي ،‌ هوشي و... منحصر به فرد هستيم و بايد به مقدار سرمايه امان براي هر فعاليتي برنامه ريزي كنيم .
8 - اجتناب از برچسب زدن هرگز به خودتان برچسب نزنيد : نگوئيد كه من بي اراده ام ، تنبلم ،‌ پشت كار ندارم. اگر شكستي خورديد دقيقا بررسي كنيد و علت يابي كنيد چرا كه نوع اسناد سازي شما در موفقيت يا شكست شما تاثير مي گذارد. در ضمن با برچسب زدن ، نه اينكه مشكل شما حل نمي شود بلكه اعتماد به نفس و خودپنداره شما نيز به مرور زمان دستخوش تغيير منفي مي شود.
9 - لذت طلبي در برابر واقع بيني
اگر در كودكي به شما ياد نداده باشند كه لذتهاي خود را جهت رسيدن به هدفي والاتر به تعويق بيندازيد احتمالا شما با كمي مشكل روبرو هستيد و بايد شخصيت خودتان را باز سازي كنيد به نحوي كه قسمت بالغ شخصيت شما حاكميت بر شخصيت شما را در دست بگيرد
10 - نا اميدي به آينده
بايد بدانيد براي اينكه اراده قوي و اراده اي آهنين داشته باشيد مي بايست بدانيد عليرغم تمهيدات بالا ، هميشه گرفتاريهاي پيش بيني نشده وجود دارد . لذا ضمن آمادگي براي آن بايد اميدواري خود را حفظ كنيد و بدانيد كه در اين جهان بي نهايت علل مي تواند دست به دست هم دهد تا ما موفق شويم ،‌ لذا هرگز فكر نكنيد با از دست رفتن يكي از آنها ،‌ دنيا به آخر رسيده است. بازنگري كنيد و دوباره شروع كنيد.
حضرت سلیمان و مورچه عاشق
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود.
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: "تمام سعی ام را می کنم...!"
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد .
راهكارهاي زير براي تقويت پشتکار سفارش ميشود:
1- اصل مقاومت:
اولین اصلى که باید رعایت شود، اصل مقاومت است که روان شناسان از آن به عنوان “اصل تسلیم ناپذیرى” یاد مىکنند. معناى اصل مقاومت آن است که انسان در برابر شکستها و ناکامىها مقاومت کند؛ زیرا برخى از شکستها زمینه پیروزىهاى بزرگ را فراهم مىکند. یکى از نویسندگان مىنویسد: “هرگاه برایتان مسئلهاى پیش آید که به نظر بسیار مشکل، نا امید کننده و غیر قابل حل مىرسد، آنچه شما را تا حصول پیروزى یارى خواهد کرد، اصل “تسلیم ناپذیرى” است.
2- امید داشتن:
دومین اصلى که نقش بنیادى در تقویت پشتکار دارد، امیدوارى است. انسان باید در زندگى با امید زندگى نماید. یأس و نا امیدى انسان را از رسیدن به هدف باز داشته و روند زندگى را دچار مشکل مىکند. آن دسته از بزرگان که قلههاى موفقیت را کسب نمودند، امید به زندگى داشتند. از سوى دیگر برخى که در زندگى موفق نبودند، معمولاً نا امید بوده و یأس در زندگى آنها حکومت مىکرده است. “فیلس سیمولک” مىنویسد: “به کار بردن و نگارش کلمات منفى، ویرانگر و مخرّب است. این کلمات قفل هایى هستند که بر درهاى ورودىِ هر راه حلى زده مىشود تا ما را براى شکست آماده کند.
3- مبارزه با عادت ناپسند:
یکى از عوامل مهم تقویت پشتکار، مبارزه با عادتهاى بد و ناپسند است؛ از این رو باید سعى شود با هواهاى نفسانى (که انسان را به اعمال ناپسند مىکشاند) مبارزه شده و از عادات ناپسند جلوگیرى گردد.
“ویلیام جیمز” روانشناس معروف مىگوید: “یک نه گفتن به عادت بد موجب مىشود شخص براى مدّتى تجدید قوا کند و بدین وسیله ضعف پشتکار خود را به تدریج بر طرف سازد”.
4- تلقین به داشتن پشتکار قوى:
یکى از عوامل مهم تقویت پشتکار، تلقین کردن است که انسان پشتکار قوى دارد. انسان باید این گونه باور داشته باشد که “من مىتوانم بر مشکلات پیروز شوم. من مىتوانم در امتحان موفق شوم. من پشتکار قوى و پولادین دارم”.
در این خصوص سخنى از ناپلئون شنیدنى است: “باید کلمه “نمىشود” از قاموس زندگى و از لغت محو گردد و از شنیدن واژههاى “نمىشود، نمىتوانم و نمىدانستم” (نباید استفاده کرد)…”.
5- داشتن هدف روشن:
متأسفانه آن عدّه که دچار ضعف پشتکار مىشوند و از فعالیتهاى موفقیّتآمیز دست بر مىدارند، آنانى هستند که هدف معیّن و تعریف شده ندارند. اینان فعالیتهاى خویش را نیمه کاره رها مىکنند. براى تقویت پشتکار باید اهداف معیّن داشت.
6- تمرین تمرکز حواس:
تمرین تمرکز حواس یکى از راههاى تقویت پشتکار است. براى تمرکز حواس باید نظم و انضباط در همه امور زندگى ایجاد کرده و با برنامه ریزى فعالیتهاى خویش را پیش برد.
7- اعتماد به نفس:
خودباورى و اعتماد به نفس نیز عامل مهم تقویت پشتکار است. اگر انسان استعداد و قابلیتهاى خویش را بشناسد و باور کند که توان انجام خیلى از چیزها را دارد، در تصمیمگیرى خویش دچار مشکل نمىشود.
8- بهرهگیرى از سرگذشت انسانهاى با پشتکار:
خواندن سرگذشت انسانهاى با پشتکار، عامل تعیین کنندهاى در تقویت پشتکار است.
خواندن زندگى نامه انسانهاى با پشتکار موجب مىشود که انسان در برابر عواملى که موجب ضعف پشتکار مىشود، مقاومت نموده و عوامل تقویت پشتکار را تجربه کند، یکى از عوامل موفقیت “پشتکار” است.

منبع: مشاور ارشد

مقاله ها مرتبط